مفهوم کلی و جزیی
اهداف کلی:
هدف از ارایه این مبحث این است که دانش آموز:
چکیده:
مفاهیم را از جنبه های گوناگونی می توان باهم مقایسه کرد یکی از این جنبه ها تقسیم بندی مفاهیم به کلی و جزیی است. مفهوم جزیی آنست که فقط بر یک مصداق و یک فرد منطبق می شود و فرض افراد متعدد برای آن محال است و مفهوم کلی آن است که قابلیت آن را دارد که بر مصداق های متعدد منطبق شود.
کلی و جزیی:
در مباحث گذشته دانستیم که علم منطق قواعد و ضوابط تعریف را مشخص نموده است تا بر اساس آن تعریفی درست ارائه نمود. مسئله اساسی این است که چه نوع مفاهیم و کلماتی را می توان در تعریف استفاده کرد زیرا از جهت منطقی مفاهیم را می توان از جنبه های گوناگونی باهم مقایسه نمود و آن ها را در دسته بندی های مختلفی قرار داد، یکی از این دسته بندی ها تقسیم مفاهیم به کلی و جزیی است.
سپس وقتی انسان جزییات متعدد را مورد مشاهده قرار می دهد و آن ها را با یکدیگر می سنجد متوجه می شود که آن ها در یک صفت واحد مشترکند؛ انسان از آن صفت مشترک مفهومی را برداشت می کند که شامل تمام آن افراد جزیی است، این مفهوم را کلی می نامند و در تعریف آن می توان گفت: (کلی مفهومی است که صدق آن بر بیش از یکی محال نیست.)
مثل مفهوم انسان که شامل: محمد، علی، مسعود، باقر، زهرا و ... می شود، یا مانند مفهوم حیوان که شامل افراد جزیی بسیاری است مثل: اسب، پلنگ، ببر و ... یا مفهوم سیب که تمامی انواع سیب اعم از قرمز، زرد، گلاب و ... در بر می گیرد.
توضیح بیشتر در تعریف جزیی و کلی:
نکته اساسی در این مورد این است که اصلا ضروری نیست که افراد کلی در جهان خارج وجود داشته باشند زیرا عقل می تواند یک مفهوم کلی را که می تواند شامل افراد زیادی شود را بدون این که آن را از جزییاتی که در جهان خارج موجود باشند را به دست بیاورد حتی می تواند چیزهایی را که وجود یک فرد از آن ها نیز محال است را تصور کند. مانند تصور مفهوم (شریک برای خدا) که یک مفهوم کلی است و نداشتن فرد خارجی به کلی بودن آن ضرری نمی رساند.
ممکن است مفهوم کلی فقط دارای مصداق (جزیی) باشد و وجود فرد دیگر برای آن محال باشد مثل مفهوم ( الله) زیرا واحد بودن خدا با برهان ثابت می شود اما از جهت عقلی اشکالی ندارد که انسان افراد متعددی فرض کند که این مفهوم بر آن ها صدق کند. اگر مفهوم( الله) جزیی بود نیازی به اقامه برهان بر اثبات وحدت خداوند نبود و باید با صرف تصور مفهوم خدا از صدق آن بر افراد متعدد باشد درحالی که این طور نیست.
باتوجه به آنچه ذکر شد باید تعریف کلی را این طور کامل نمود: ( کلی عبارت است از مفومی که صدق آن بر بیش از یکی اگرچه به طور فرضی محال نیست ).
در نتیجه اسماء اجناس کلی هستند و اسم اشاره و مانند آن جزیی هستند و بر اساس قواهد علم منطق در تعریف نباید از مفاهیم جزیی استفاده کرد بلکه باید از مفاهیم کلی به جزیی رسید یعنی در تعریف باید از مفاهیم کلی استفاده نمود.
مرکز یادگیری سایت تبیان - نویسنده: رضا هاشمی
تنظیم: مریم فروزان کیا